من و خدا

ساخت وبلاگ

چرا خداوند متعال نماز صبح را قرار داد؟ در حالی که اینقدر کار سختی است و در اغلب اوقات قضا می‌شود؟ خواب دم صبح خیلی شیرین و سنگین است چطور می‌توان از آن دل کند و مشغول نماز شد؟

عامل اصلی و زیربنایی سستی در نماز و خواب ماندن برای نماز صبح و یا هر کوتاهی‌ای که در زمینه دین و عبودیت پیدا می‌شود در ضعف ایمان است. البته همه ما کم و بیش از این عارضه رنج می‌بریم و ایمان کامل برای انسان مومن یک ایده آل و آرزوی نهایی است ولی باید بکوشیم هر چه بیشتر آن را تقویت نماییم. در روایت هست که ایمان ده درجه دارد و وظیفه مومن حرکت در این مسیر و افزودن به این درجات است. گناه بودن در صورتی است که اراده خودش در این زمینه دخیل باشد.

اما برای بیدار شدن شرایط ظاهری هم کمک کار است. خواندن نماز صبح در اول وقت آن شاید از نمازهای دیگر مشکل‌تر باشد؛ چرا که کندن از رختخواب گرم و لذت خواب در ابتدای راه سخت است ولی نماز گزار می‌تواند با کمی تمرین و ممارست از منافع سحر و صبح بهره‌مند گردد و از فیض نماز اول وقت (بالاخص نماز صبح) بی‌نصیب نماند. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: هیچ بنده‌ای نیست که به اوقات نماز و مواضع خورشید اهتمام ورزد مگر اینکه آسودگی در هنگام مردن و از بین رفتن غم و اندوه‌ها و نجات از آتش را برایش ضمانت کنم. (میزان الحکمه / ج ۷ / ص ۳۱۲۹)

از دست دادن سحر خیزی معلول علت‌های مختلفی می‌باشد. مهم‌ترین عامل آن این است که انسان به درستی نمی‌داند هدف زندگی چیست و دین و عبادت چه نقشی در رسیدن به این هدف دارد. کسانی که هدفمند زندگی می‌کنند و می‌دانند برای چه باید دین دار بود چه بسا انگیزه بسیار قوی‌ای در این زمینه دارند و این مشکل را ندارند.

زندگی از نظر اسلام که دین توحیدی است فرصت خدایی شدن انسان است و هدف زندگی هم همین است. انسان مظهر خدا است و یک عمر فرصت دارد که این مظهریت خود را بالفعل کند و هر چه بیشتر صفات خدا را در خود جای دهد و پر از خدا شود و خدایی گردد. مانند آهنی که چون در کنار آتش قرار می‌گیرد به رنگ آتش در می‌آید و صفات آتش پیدا می‌کند از زیبایی و قدرت و حرارت و…..

در زندگی انسان نیز فرصت‌های فراوانی مانند اوقات نماز و روزه و حج و خدمت به خلق خدا و مانند آن وجود دارد که همه فرصت‌های خدایی شدن انسان هستند. انسان خداجو تمام سعی‌اش این است که فرصت‌ها را از دست ندهد و از آن به نحو احسن برای کمال و قرب خود به خدا استفاده نماید. در این میان نماز صبح و اول وقت بسیار اهمیت دارد.

مومنین و اولیای خدا این مشکلات را ندارند دلیل آن هم روشن است. چون ایمان قوی‌ای دارند. باید ایمان را تقویت کنیم. با معرفت توحیدی هستی و خداوند با تسلیم. با ولایت پذیری و رابطه با اولیای خدا. از طریق رابطه با قرآن کریم. قرآن کتاب توحید است وقتی به درستی با آن رابطه نداریم و وقتی حتی آن را نمی‌خوانیم مشکل پیدا می‌کنیم. ایمانمان ضعیف می‌شود. هجوم فرهنگی دشمن هم که غوغا کرده.

شیطان و نفس و دشمن هم فراوان داریم. چاره‌ای جز خودسازی نیست. خودسازی یعنی خود را از هر چه غیر خدایی است خالی کنی و پر از خدا شوی مانند بطری‌ای که پر از هوا است و وقتی شما آن را از آب پر می‌کنید هوای آن خالی و آب جای آن را می‌گیرد. باید اندیشه و اخلاق و علم و عملمان توحیدی و پر از خدا شود تا راحت شویم تا انگیزه زندگی داشته باشیم و تا با اشتیاق به سوی خدا برویم و با علاقه نماز بخوانیم.

اگر چیزی به نام خواب وجود نداشت، چه اتفاقی می‌افتاد!! خواب و استراحت یکی دیگر از نعمت‌های خداوندی است که ما از آن غافل هستم. امیدواریم خداوند توفیق شکر گذاری نعمت‌هایش را به ما عنایت بفرماید. قرآن کریم در مورد شب و استراحت در آن می‌فرماید: «وَ جَعَلْنَا نَوْمَکمُ‏ْ سُبَاتًا * وَ جَعَلْنَا الَّیلَ لِبَاسًا؛ و خواب شما را مایه آرامشتان قرار دادیم، و شب را پوششى (براى شما)». ۱

درمان واقعی بیداری صبح برای نماز

لطفا دقت کنید!! من از شما سوال می‌کنم آیا در مواقعی که قرار است صبح زود از خواب بلند شوید نیز نمی‌توانید از خواب بلند شوید؟ مانند مواقعی که برای رفتن به کوه و گردش با دوستان خود صبح زود برنامه ریزی نموده‌اید! یا مثلا امتحان دارید! آیا تاکنون فکر کرده‌اید چرا وقتی با دوستتان قرار دارید فورا بیدار می‌شوید و چه بسا بدون کوک کردن ساعت و از مدت‌ها قبل از ساعت قرار خود به خود بیدار می‌شوید و هیچ چیزی مانع بیدار شدن شما نمی‌شود اما هنگامی که می‌خواهید نماز بخوانید و با خدا صحبت کنید و قرار ملاقات با خدا دارید اینطور نیست و هر کاری می‌کنید بیدار نمی‌شوید و اگر بیدار شدید دوباره می‌خوابید؟

می‌دانید مشکل ما چیست؟ مشکل این است که ما به قراری که با دوستمان داریم بیشتر معرفت داریم و بیشتر ایمان داریم و رابطه با دوستان را بیشتر دوست داریم تا نسبت به خداوند. مشکل در ضعف ایمان است. نمی‌دانیم خدا چیست و چه خاصیتی برای ما دارد. از رابطه با دوست لذت می‌بریم اما از رابطه با خدا لذت نمی‌بریم. وقتی یاد دوست را در ذهن خود کوک می‌کنیم بدون ساعت بیدار می‌شویم ولی وقتی یاد خدا را در خود کوک می‌کنیم نمی‌توانیم بیدار شویم.

این یک مشکل فنی ایمانی است. تمام کسانی که صبح بیدار می‌شوند و کسانی که حتی قبل از صبح بیدار می‌شوند و نماز شب می‌خوانند این‌ها با ساعت بیدار نمی‌شوند. ساعت کمک می‌کند ولی ساعت به انسان انگیزه نمی‌دهد. دستگاه انگیزشی انسان را فقط و فقط خدا تحریک می‌کند. تا معرفت و محبت خدا در دل انسان کوک نشود انسان نمی‌تواند بیدار شود. شما اگر می‌خواهید صبح بیدار شوید اول باید عشق خدا را در خودتان کوک کنید و بعد البته رعایت موارد زیر هم می‌تواند کمک کار باشد.

رعایت نکاتی که ذکر می‌شود بعد از کوک کردن یاد و عشق خداوند در دل می‌تواند شما را در بیدار شدن به موقع برای نماز صبح یاری کند.

۱. هر چه معده در هنگام خواب شب سبک باشد، به هنگام صبح راحت‌تر می‌توانید از خواب برخیزید. از این رو فاصلهٔ ۲ ساعت بین خوردن شام و خواب فاصلهٔ مناسبی است. البته بهتر است غذایی که میل می‌کنید، نیز غذایی سبک و کم حجم باشد. حضرت عیسی -علیه السلام- می‌فرماید:‌ای بنی اسرائیل! پرخوری نکنید؛ زیرا هر که زیاد بخورد، زیاد می‌خوابد وهر که زیاد بخوابد، کمتر نماز می‌خواند وهر که کمتر نماز بخواند، در زمره غافلان قلمداد می‌شود. ۲

امام صادق -علیه السلام-، در مورد سخنانی که میان حضرت یحیی -علیه السلام- و ابلیس گذشت، فرمود: یحیی به شیطان گفت: این آویز‌ها چیست؟ شیطان گفت: این‌ها شهوات و امیالی است که فرزند آدم گرفتار آن‌ها شده است. یحیی گفت: آیا چیزی از آن‌ها برای من نیز هست؟ شیطان گفت:‌گاه سیر و پر می‌خوری و ما هم تو را از نماز و یاد خدا باز می‌داریم. یحیی گفت: با خدا عهد می‌بندم که هرگز معده خود را از غذا پر نکنم و ابلیس گفت: من هم با خدا عهد می‌بندم که از این پس هرگز مسلمانی را اندرز ندهم. آن‌گاه امام جعفر صادق -علیه السلام- فرمود:‌ای حفص! با خدا عهد می‌بندم که جعفر و خاندان جعفر هرگز شکم‌های خود را از طعام انباشته نکنند…. ۳

۲٫ بدن انسان به خصوص در شب به خواب کافی نیاز دارد و اگر این نیاز برطرف نشود در کار روزانه و…. ایجاد خلل می‌کند. شب نشینی‌ها و خوابیدن دیر هنگام در بیدار نشدن برای نماز و یا کسالت در آن بسیار مؤثر است. معمولا ً کسانی که تا دیر وقت بیدارند، نمی‌توانند نماز صبح را بجا آورند. اگر هم بیدار شوند طبیعی است که نمازی با کسالت و خواب آلودگی بخوانند.

حضرت علی -علیه السلام- دربارهٔ آیهٔ «ای کسانی که ایمان آورده‌اید در حال مستی به نماز نزدیک نشوید تا بدانید» چه می‌گویید پرسیدم فرموده: شما را از خواب آلودگی و چرتی است که نمی‌گذارد بدانید در رکوع و سجود و تکبیرتان چه می‌گویید. ۴ بنابر این دیر خوابیدن در شب ما را از درک لذتهای معنوی در سحر و نماز محروم می‌کند.

۳٫ رعایت آداب خواب از جمله: وضو گرفتن خواندن سوره‌های توحید، ذکر صلوات، تسبیحات اربعه، تسبیح حضرت زهرا (سلام الله علی‌ها) آیة الکرسی بخصوص خواندن آیهٔ آخر سورهٔ کهف و نیز توسل به امام زمان برای محروم نماندن از فیض نماز اول وقت و… از جمله اموری است که خواب مؤمن را همراه با هدف و انگیزه می‌کند و این توجه و هدفمندی در بیداری صبح تأثیرگذار خواهد بود. البته اگر بجا آوردن همهٔ آداب خواب برایتان سخت است به هر میزان که مقدورتان می‌باشد انجام دهید.

۴. در مواقعی که زنگ ساعت شما را بیدار نمی‌کند، بهتر است به یکی از نزدیکان سفارش کنید که شما را در ساعت مقرر بیدار کند. در ضمن برای ایجاد عادت می‌توانید مثلاً ۲۰ دقیقه مانده به طلوع آفتاب بیدار شوید و نماز خود را بجا بیاورید و هر روز نماز خود را سعی کنید به نماز اول وقت نزدیک‌تر نماید.

۵. انجام هر کاری در ابتدا ممکن است کمی سخت باشد، ولی با تمرین و ممارست و استقامت و پایداری آن عمل آسان خواهد شد. خیلی از جوانان تلاش کرده‌اند و به نتیجه نیز رسیده‌اند.

۶. جهت پایبندی به تصمیم برای خود برنامه تنبیه بگذارید. به عنوان مثال با خود عهد ببندید که هرگاه سر ساعت مورد نظر از خواب بلند نشدید، برنامهٔ مورد علاقه‌تان را که هر روز دنبال می‌کردید ترک نمایید.

۷. یکی از کارهای شیطان قبل از انجام هرعبادتی این می‌باشد که، آن را برای ما سخت جلوه می‌دهد. مانند ذره بین که اجسام کوچک را بزرگ نشان می‌دهد و در این صورت است که با بزرگ نشان دادن چیزی فرد در خود احساس ناتوانی می‌کند.

۸. نمازهای روزانهٔ خود را سعی کنید در مساجد به جای آورید و از این طریق روحیه یی معنویتان را بالا ببرید. هر مقدار که ایمانتان افرایش یابد، انجام اعمال عبادی برایتان آسان‌تر خواهد شد.

۹٫‌‌ همان طور که انجام عبادت ایمان را افزایش می‌دهد، گناه نیز ایمان فرد را سست کرده و توفیق عبادت را از فرد می‌گیرد. بر این اساس باید انسان از گناه خود توبه حقیقی نماید تا به انجام عبادت موفق شود. پیامبر خدا – صلی الله علیه وآله و سلم- می‌فرماید: نیکی را نور دل و آرایه (زیبای و روشنای) رخسار و نیروی کار یافتم و بدی و گناه را سیاهی دل و سستی در کار و زشتی چهره. ۵

۱۰. در مورد آثار و پیامدهای نماز تأمل کنید، البته اگر قبل از نمازهای روزانه و شب به هنگام خواب باشد، موثر‌تر است. این مطلب را به عنوان اصل کلی در ذهن داشته باشید، هر مقداری آگاهی ما در مورد مسئله‌ای افزایش یابد احتمال انجام آن کار (در صورت مثبت بودنش) نیز افزایش می‌یابد. از این رو به این مطالب دقت کنید. «و کسانی که بر نماز‌هایشان مواظبت می‌کنند. آنان‌‌ همان وارثانند (وارثان بهشت)». ۶

امام علی -علیه السلام- می‌فرمایند: هیچ کاری نزد خدای (عزو جل) محبوب‌تر از نماز نیست. پس مبادا چیزی از امور دنیا شما را از اوقات نماز باز دارد؛ زیرا خدای (عز و جل) مردمانی را نکوهیده و فرموده است: «همانان که از نمازشان غافلند» یعنی از اوقات نماز غافلند و به آن اهمیتی نمی‌دهند. ۷ در اهمیت صبح‌‌ همان بس که خدای عز و جل به آن قسم خورده است: «و سوگند به صبح چون آشکار شود۸ و سوگند به صبح چون بدمد۹».

بر این اساس می‌توان با برنامه ریزی صحیح از این لحظات ملکوتی بهره برد و خود را محروم نکرد و آن را مقدمه‌ای برای سحر خیزی قرار داد. علامه حسن‌زادهٔ آملی (حفظه الله تعالی) می‌فرمایند: کسی که سحر ندارد از خود خبر ندارد!

پیامبر خدا صلی الله علیه وآله:‌ای ابوذر! پروردگارت عزّ وجلّ، به وجود سه نفر، بر فرشتگانش می‌بالد: مردی که در جایی تنها باشد وبه وقت اذان اذان بگوید ونماز بخواند. پروردگارت به فرشتگان می‌فرماید: ببینید بنده من نماز می‌خواند وهیچ کس جز من او را نمی‌بیند. پس هفتاد هزار فرشته به زمین فرود آیند وپشت سر او به نماز ایستند وتا فردای آن روز برایش آمرزش می‌طلبند.

و مردی که شب هنگام در تنهایی برخیزد و نماز گزارد وسجده کند و در حال سجده خوابش برد. پس، خداوند متعال فرماید: به بنده من بنگرید که روحش نزد من است وبدنش در طاعت من سجده کنان…. ۱۰

پیامبر خدا -صلی الله علیه و آله- می‌فرماید: هیچ بنده‌ای نیست که به اوقات نماز و مواضع خورشید اهتمام ورزد مگر اینکه آسودگی در هنگام مردن و از بین رفتن غم و اندوه‌ها و نجات از آتش را برایش ضمانت کنم. ۱۱

پی نوشت‌ها:

من و خدا...
ما را در سایت من و خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : نغمه آریایی namaz110 بازدید : 249 تاريخ : يکشنبه 3 خرداد 1394 ساعت: 1:43

بسم الله

روزی پیغمبر اکرم با جمعی از مسلمانان در نقطه ای نماز می گذارد.

موقعی که آن حضرت به سجده می رفت حسین علیه السلام که کودک خردسالی بود به پشت پیغمبر سوار می شد و پاهای خود را حرکت می داد و هی هی می کرد.

وقتی پیغمبر می خواست سر از سجده بر دارد او را می گرفت، پهلوی خود به زمین می گذارد.

باز در سجده ی دیگر، و تا پایان نماز طفل مکرر به پشت پیغمبر سوار می شد.

یک نفر یهودی ناظر این جریان بود. پس از نماز به حضرت عرض کرد:

شما با کودکان خود طوری رفتار می کنید که ما هرگز چنین نمی کنیم.

پیغمبر اکرم در جواب فرمود:

اگر شماها به خدا و رسول خدا ایمان می داشتید با کودکان خود عطوف و مهربان بودید. مهر و محبت پیغمبر عظیم الشأن نسبت به کودک، مرد یهودی را سخت تحت تأثیر قرار داد و صمیمانه آیین مقدس اسلام را پذیرفت (۱) و همچنین نقل شده است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله مردم را به نماز خواند و حضرت امام حسن علیه السلام طفل خردسال صدیقه ی اطهر نیز با آن حضرت بود.

پیغمبر طفل را پهلوی خود نشاند و به نماز ایستاد. یکی از سجده های نماز را خیلی طول داد.

 راوی حدیث می گوید:

من سر از سجده برداشتم، دیدم حضرت حسن از جای خود برخاسته و روی کتف پیغمبر صلی الله علیه و آله نشسته است، وقتی نماز تمام شد مأمومین گفتند: یا رسول الله، چنین سجده ای از شما ندیده بودیم، گمان کردیم وحی به شما رسیده است.

 فرمود: وحی نرسیده بود، فرزندم حسن در حال سجده بر دوشم سوار شد، نخواستم تعجیل کنم و کودک را به زمین بگذارم، آن قدر صبر کردم تا طفل، خودش از کتفم پایین آمد.


این عمل رسول اکرم صلی الله علیه و آله با کودک خردسال خویش در محضر مردم نمونه ی روشنی از روش آن حضرت در تکریم کودک است، پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله با طول دادن سجده حداکثر احترام را درباره ی فرزند خود معمول داشت و در ضمن به همه مردم راه شخصیت و استقلال کودک را آموخت. (۲)

پی نوشت :

۱٫ بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۸۳٫
۲٫ بحارالانوار، ج ۱۰، ص

من و خدا...
ما را در سایت من و خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : نغمه آریایی namaz110 بازدید : 282 تاريخ : جمعه 4 ارديبهشت 1394 ساعت: 16:29

بسم الله

به یاد و بهانه شهید آوینی و شهید صیاد شیرازی

 

دوستی شب عملیات با من گفت:

کاش مدعیان این حس غریب را در می یافتند؛

این وجد آسمانی را که گویی همه ذرات بدن انسان،

در سماع وصلی راز آمیز عین لذت شده اند.

نه آن لذت، که هر حیوان پوست داری که حواس پنج گانه اش از کار نیفتاده است،

حس می کند الذ لذات را

گفتم:

عزیز من! مدعیان را به خویش واگذار!

خدا این حس را به هر کسی نمی بخشد؛ توفیقی است و توفیقی؛ هر دو.

او رفت  شهید شد و من وقتی بالای جنازه خون آلودش نشسته بودم

به یقین رسیدم که

"شهدا از دست نمی روند، به دست می آیند."

من و خدا...
ما را در سایت من و خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : نغمه آریایی namaz110 بازدید : 285 تاريخ : جمعه 4 ارديبهشت 1394 ساعت: 16:25

سم الله الرحمن الرحیم

 

سلام!

خب!

این دفعه می خوام در مورد یه قرار با هم صحبت کنیم.

هر کدوم ما وقتی که با یه شخص مهمی قرار ملاقات داریم، از دو ساعت قبلش حاضر می شیم، خودمون رو مرتب می کنیم، تمرین می کنیم که چی می خوایم بگیم، و حتی نیم ساعت زود تر از وقت قرار هم در محل تعیین شده حاضر می شیم تا راس ساعت مقرر خدمت برسیم.

خوب که تو زندگیمون رو بگردیم و نگاه کنیم می بینیم هر روز سر یه ساعت مشخصی با یه شخصیت مهمی، که خیلی مهمه قرار داریم.

کسی که به من و تو عزت داده.

کسی که به من و تو سلامتی داده.

کسی که به من و تو شعور داده.

کسی که به من و تو خیلی چیزا داده.

ما هر وقت هر کی محبتی در حقمون بکنه تا عمر داریم یادمون می مونه و از هر فرصتی استفاده می کنیم تا جبران کنیم.

حالا یکی که تو زندگی این همه به ما محبت کرده دور از انصافه که جواب محبتش رو ندیم.

اون شخص توی یک شبانه روز که ۲۴ ساعته فقط و فقط به ۱۷ دقیقه راضیه.

یک ساعت عاشقی مشخص کرده که تو اون ساعت منتظر من و توست.

اره اون شخص خدای من و توست.

شماها که سر وقت به قرار عاشقانتون می رسید، خوش بحالتون. خیلی قدر بدونید.

اما یکی مثل من که وقت نماز میشه هزار تا کار یادش میاد…

خیلی بی انصافیه! نه؟!

خدایی که قران خوندن و باهاش حرف زدن رو به خودم واگزار کرده که هر چه قدر خواستی و هر وقت خواستی…

یعنی روزی یه خط قران خوندن هم در توان من نیست؟!

یه خط معنی قران رو بخونم…

وای! چقدر برام سخت میاد…

تو تفسیر سوره اسراء چند تا ایه دیدم پشت سر هم در مورد والدین…

به قدری ریز و دقیق به نکات اشاره کرده بود که انگار یه روانشناس خیلی متبحر داره حرف می زنه و طریقه برخورد با والدین رو تدریس می کنه.

واقعا لذت بردم…

هر چی به سرمون میاد به خاطر اینه که از نماز و قران دور شدیم.

شما رو نمی دونم اما من…

من خدای خیلی خوبی دارم. خیلی خیلی خیلی بینهایت خوب

اما…

در برابرش نه تنها بدم بلکه هیچ وقت هم سعی نکردم خوب باشم. خیلی هنر کنم یه کار مثبتی هم که می کنم اینقدر بزرگش می کنم که بی مزه میشه.

در مورد نماز و قرار عاشقی می گفتم:

اره! اینا رو گفتم برای اینکه بگم: هر جا میریم از قبل قرار حاضریم.

از یه ساعت قبل هم راه میفتیم که حداقل سر وقت به قرار برسیم.

اما به نماز که می رسه…

می زاریم الله اکبر اذون رو که گفتن تازه استین بالا می زنیم بریم وضو بگیریم.

در صورت اینکه من فکر می کنم انصاف این باشه الله اکبر اذون رو که گفتن ما هم الله اکبر نمار رو بگیم.

سر ساعت مقرر سر قرار حاضر بشیم.

دیر نکنیم.

در اتاق پزشک قهار رو سر وقت بزنیم.

امام صادق علیه السلام در واپسین لحظات عمر خود از اطرافیان می خواهند تا همه اقوام و خویشان را دعوت کنند.

بعد از اینکه همه خویشان جمع شدند امام صادق علیه السلام می فرمایند:

شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی رسد.

می دونید سبک شمردن نماز چطوریه؟

با هر لباسی نماز خوندن.

با عجله نماز خوندن

دیر نماز خوندن.

غلط نماز خوندن

در مکان آلوده نماز خوندن.

ما برای یه بشر مثل خودمون چقدر احترام قائلیم. اگه خونمون بیاد بهترین ظروفمون رو بیرون میاریم. برای مهمونمون اتاق پذیرایی جدا داریم …

اگر سراغش بریم بهترین لباس رو می پوشیم. بهترین عطر و ادکلن رو می زنیم و خلاصه بهترین ها رو جمع می کنیم.

اما برای افراد عادی هیچ وقت این کارا رو نمی کنیم.

برای نماز هم این کارا رو نمی کنیم.

با همون لباسی که تا دو دقیقه پیش تو آشپزخونه بودیم و با همون چادری که دم دست گذاشتیم هر جایی میریم تندی رو سرمون میندازیم یه مهر هم از یه جایی گیر میاریم می ایستیم به نماز٫

در صورتیکه وقتی نگاه به ساعت می کنیم و می بینیم تا چند دقیقه دیگه همسرمون از راه می رسه حداقل یه شونه به موهامون می زنیم، یه لباس تمیز، با یه عطر خوشبو.

این حداقل کاریه که می کنیم.

برای همسرمون، برای دوستمون، برای محارممون همه این کارا رو انجام دادن نه تنها خوبه بلکه حسنه هم داره. اما…

اما چرا برای خدامون این کارا رو نمی کنیم.

اقایون بی زحمت دور بر ندارن…

تک و توک تا حالا مردی رو دیدم که وقت نماز تر تمیز باشه.

با یه زیرپوش و یه شلوار جافی و تازه بعضیاشون هم جانماز رو می تکونن مهر توشو بر می دارن. این مورد رو توی اقایون بیشتر دیدم.

هر روز صبح از خونه که میریم حتما جلو ایینه می ریم تا ببینیم گوشه مقنعه مون کج نباشه یا یقه مون مرتب باشه. تازه اونایی هم که موی سرشون هم یه برنامه و تدارکات خاصی داره بماند که نهایت دقت رو مبذول می کنن تا یه شاخه از جنوب شرقی به شمال غربی نره. اون وقت وقتی خدا میگه مسح سر رو اینجوری بکشید، اینجوری وضو بگیرید، اینجوری نماز بخونید، می گیم: یعنی اینقدر خدا سخت گیره؟!!!

خیلی خدای خوبی داریم.

اگه یه دوستمون یه بار خلف وعده کنه…

چقدر از دستش ناراحت میشیم و به دل می گیریم.

اما…

اما خدا چی می گه:

صد بار اگر توبه شکستی باز آی

و به برکت صلوات بر محمد و ال محمد

التماس دعا

یا علی

من و خدا...
ما را در سایت من و خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : نغمه آریایی namaz110 بازدید : 267 تاريخ : جمعه 26 ارديبهشت 1393 ساعت: 23:16

بسم الله

شهید بابائی برای گذراندن دوره خلبانی در سال ۱۳۴۹ به امریکا رفت مطابق مقررات دانشکده می بایست هر دانشجوی تازه وارد به مدّت دو ماه با یکی از دانشجویان امریکایی هم اتاق می شد چون عباس در همان شرایط نه تنها تمام واجبات دینی خود را انجام می داد بلکه از بی بند و باری موجود در جامعه غرب پرهیز می کرد هم اتاقی او در گزارشی که از ویژگیها و روحیات عباس می نویسد. یادآور می شود که بابائی فرد منزوی می باشد و از نوع رفتار او بر می آید که نسبت به فرهنگ غرب دارای موضع منفی می باشد و شدیداً به فرهنگ و سنت ایرانی پای بند می باشد. و خلاصه اینکه شخص غیر نرمال است. همچنین گفته بود که او به گوشه ای می رود و با خودش حرف می زند که منظور او نماز و دعا خواندن بوده است. گزارشهای آن امریکائی موجب شد تا گواهینامه خلبانی به او اعطا نشود و این در حالی بود که او بهترین نمرات را در رده پروازی بدست آورده بود. روزی در منزل یکی از دوستان راجع به این مطلب از او سئوال شد ایشان چنین گفتند که: دوره خلبانی ما در امریکا تمام شده بود ولی بخاطر گزارشهایی که در پرونده ام بود تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمی دادند تا سرانجام روزی به دفتر مسئول دانشکده که یک ژنرال امریکایی بود احضار شدم به اتاقش رفتم از من خواست که بنشینم. پرونده ام در جلوی او روی میز بود او آخرین فردی بود که می بایست نسبت به قبولی یا رد شدن من اظهار نظر می کرد. از سئوالات او پیدا بود که نظر خوشی نسبت به من ندارد. احساس می کردم که رنج دوساله من در حال نابودی است و باید با دست خالی به ایران برگردم در همین فکر بودم که در اتاق به صدا درآمد. شخصی از او خواست تا برای کار مهمی به خارج از اتاق برود. با رفتن ژنرال، من لحظاتی در اتاق تنها ماندم به ساعتم نگاه کردم دیدم وقت نماز ظهر است. گفتم که هیچ کاری مهمتر از نماز نیست همین جا نماز را میخوانم انشاء الله تا نمازم تمام شود او نمی آید

به گوشه اتاق رفته روزنامه ای پهن کرده و مشغول خواندن نماز شدم. در حال نماز ژنرال وارد شد. با ترس و وحشت نماز را ادامه داده و تمام کردم. وقتی خواستم روی صندلی بنشینم از ژنرال عذرخواهی کردم. او به من نگاه معناداری کرد و گفت. چه می کردی؟ گفتم عبادت می کردم. گفت بیشتر توضیح بده گفتم در دین ما دستور بر این است که در ساعتهای معین از شبانه روز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعت زمان آن فرارسیده بود و من هم از نبودن شما استفاده کرده و این واجب دینی را انجام دادم. ژنرال سری تکان داد و گفت همه این مطالب که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست اینطور نیست؟ پاسخ دادم آری همینطور است. او لبخندی زد و گویا از صداقت من خوشش آمد. با چهره ای بشّاش خودنویس را از جیبش بیرون آورد و پرونده ام را امضاء کرد. سپس با حالت احترام آمیز از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت به شما تبریک می گویم شما قبول شدید. بعد از آن در اولین لحظه به محل خلوتی رفتم و دو رکعت نماز شکر بجا آوردم.

 

منبع: پرواز تا بی نهایت

من و خدا...
ما را در سایت من و خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : نغمه آریایی namaz110 بازدید : 311 تاريخ : چهارشنبه 10 ارديبهشت 1393 ساعت: 20:04